واژه نامهC

cloud point

نقطه ابري شدن

cluster

خوشه

cluster-cluster aggregation

تجمع خوشه_خوشه اي

co-heterotactic

هم-ناجور هسته

co-rotating

همسوگرد

coacervation

توده شدن،انباشته شدن،لخته شدن،کومش

coacervation bath

حمام انقعاد

coagulation

لخته شدن(شدگي)،انقعاد

coal

زغال سنگ

coal tar pitch

قيرِ قطران (ِ زغال‌‌سنگ)

coalescence

به هم پيوستگي

coalescent

به هم پيوند دهنده

coat

پوشه، پوشاندن

coating

پوشش دهي،پوشش، ماده ي پوششي، پوشانش

coating material

⇐  coating [n]

coating process

فرآيند پوشش دهي

coating system

سامانه ي پوششي، آرايه ي پوششي، سيستمِ پوششي

coating voltage

ولتاژِ پوشانش

cobwebbing

تارافشاني

cocondensate

محصول هم تراکمي

cocondensation

هم تراکمي

coercive field strength

شدت ميدان مغناطيسي وادارنده

coexist

همزيستي

coextrusion

هم روزن راني

coherent

همدوس،منسجم

cohesion

همچسبي

cohesive energy

انرژي همچسبي

cohesive failure

شکست(وادهي) همچسبي

cohesive network

شبکه به هم چسبيده،شبکه همچسب

coil

مارپيچ،پيچه،کلاف